عکس کوروش در تخت جمشید |
منشور حقوق بشر کوروش پادشاه باستانی ایران |
کتبیه منشور آزادی کوروش |
دعای کوروش در حق سرزمین ایران : اهورا مزدا ، این سرزمین را ، این مرز و بوم را ، از کینه ، از دشمن ، از دروغ ، از خشکسالی حفظ کند .
در همایش سیزدهمین اجلاس سراسری اعضاء هیئت مدیره های کانون های سراسر کشور ، پائیز ???? ، از طرف کانون محترم اصفهان ، ماکت کتیبه لوح منشور آزادی ( حقوق ) بشر ، پادشاه باستانی ایران ، به همراه صفحاتی از ترجمه لوح ، تقدیم حضار گردید . که به جهت اهمیت موضوع ، ذیلا تقدیم می گردد .
هر چند در روایات و معلومات اسلامی ، به نقل برخی از مفسرین ، مراد « از ذو القرنین » در قران مجید ، به احتمالی ، شخص کوروش بوده است . لکن بدون شک ، نامبرده ، بزرگترین و برترین اعلامیه حقوق بشر دوران باستان را اعلام و اجرا کرده است .
در خصوص ترجمه عبارت متن کتبیه کوروش ، در کتاب « سرزمین جاوید » ،
تالیف ، ماژیران موله – هرتزفلد – گیرشمن ،
نویسنگان در این کتاب ، ادغان دارند که ، منشور آزادی کوروش ( در حدود ???? سال قبل ) به مراتب از اعلامیه حقوق بشر انقلابیون فرانسه در قرن ?? میلادی و اعلامیه حقوق بشر قرن ?? میلادی سازمان ملل متحد ، برتر و معنویت بیشتری دارد .
منشور و اعلامیه کوروش ، در سال ??? قبل از میلاد ، بعد از تسخیر و فتح شهر بابل صادر شده است . کوروش بعد از خاتمه زمستان در اولین روز بهار ، در بابل تاجگذاری کرد . شرح کامل تاج گذاری کوروش و حوادث آن دوران ، به صورت مفصل توسط « گزنفون » سردار و مرد جنگی و فیلسوف و مورخ یونانی ظبط و بیان شده است .
کوروش بعد از تاجگذاری ، در معبد مردوک خدای بزرگ بابل ، منشور آزادی نوع بشر را قرائت نمود .
متن سخنرانی و کتبیه کوروش تا این اواخر نامعلوم بود . تا اینکه اکتشافات در بین النهرین از ویرانه قدیم شهر « اور » کتبیه ای بدست آمد و بعد از ترجمه معلوم شد ، همان متن منشور آزادی نوع بشر ، کوروش میباشد .
این کتیبه سنگی اینک در کتابخانه ملی انگلستان نگهداری میشود ،
بدون تردید ، از قدیمترین و مهمترین اسناد حقوق بشر ، در تاریخ باستان می باشد .
در این کتبیه کوروش خود را معرفی نموده و اسم پدر ، جد اول ، دوم و سوم خویش را نام می برد و اعلام می دارد که پادشاه ایران و پادشاه بابل و پادشاه جهات اربعه ( کشورهای اطراف ایران ) می باشد ، آنگاه در مقام بیان حقوق بشر و منشور آزادی خویش اعلام می دارد :
ترجمه عین کتبیه :
عجّل علی ظهورک...
غروبها... غروب ها... غروبهای جمعهها... غروبهای خستگی غروبهای غصّهها...
یه جمعهی دیگه هم گذشت. امّا شکر... من هنوز همون منتظرم...
اگر تو خواهی در جهان هر دم شوی با افتخار
واجب است ای دل بخوانی این سخن معشوق وار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
هر که خواهد در جهان هستی و فخر و اعتبار
گو بخواند هر دمی این جمله را با افتخار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
عاشقی در مکتبش جلوه کند بیش از هزار
عاشق است هر کس که گوید این سخن را بی قرار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
شیر حق مولای من ای جلوه ای از کردگار
تا که عشقت را بفهمم گویم این بی اختیار
لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
گاه مستم من گهی بیدار و گه گه هوشیار
گویم این جمله که باشد در جهان با اعتبار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
تو همان چیزی خواهی شد
که به آ ن می اندیشی و عمل می کنی
یا حق
دلم تنگ شده برای دهلاویه
دلم تنگ شده برای هویزه
دلم تنگ شده برای اروند
دلم تنگ شده برای غروب شلمچه
دلم تنگ شده برای آسمون جنوب
دلم تنگ شده برای خاک جنوب
دلم تنگ شده برای شهدا
یعنی میشه یه بار دیگه
یه شهید یه پرچم عشق توی شهر ما غریبِ
نه فقط نام و نشونش خاکش هم خیلی غریب ِ
رفقا ، دلا مون شهر فرنگ ِ عشقامون هم ، با سرنگ ِ
تنها چیزی که غریب ِ یاد بچه های جنگ ِ
** بی ولای فـاطـمه(س) صوم و صلاة،ارزش ندارد **
** خصم زهراء(س)جائی غیر از دوزخ و نیران ندارد **