سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] آنجا که گفتن باید خاموشى نشاید ، و آنجا که ندانند ، به که خاموش مانند . [نهج البلاغه]

بینه

... همه در  انتظارند تا از این خانه پسرانی برومند بیرون آیند و به خاندان عبدالمطلب و خانواده ی محمد قدرت و اعتبار و استحکام بخشد

فرزند نخستین دختر بود ! زینب

اما خانواده در انتظار پسر است

دومی دختر بود : رقیه

انتظار شدت یافت و نیاز شدید تر

سومی :ام الکلثوم

دو پسر ، قاسم و عبدالله آمدند ،مژده بزرگی بود ، اما ندرخشیده افول کردند .اکنون در این خانواده سه فرزند است و هر سه دختر.

مادر پیر شده است و سنش از شصت می گذرد و پدر ، گرچه دخترانش را عزیز میدارد اما با احساسات قومش و نیاز و انتظار خویشانش شریک است

آیا خدیجه که  به پایان عمر نزدیک شده است فرزندی خواهد آورد ؟

امید سخت ضعیف شده است .

آری ، شور و امید در این خانه جان گرفت و التهاب به آخرین نقطه ی اوج رسید ه این آخرین شانس خانواده ی عبد المطلب است و آخرین امید .

اما ... باز هم دختر !

نامش را فاطمه گذاشتند .

زمرمه ها و دشنام ها و فریاد ها که :" محمد ابتر شده" . مردی که آخرین حلقه ی خاندان خویش است ، خانواده ای چهار دختر و همین !

و این مرد چهار دختر دارد

اما نه ، سه تنشان پیش ازخود  وی مردند

و اکنون تنها یک فرزند بیش ندارد ، یک دختر ، کوچکترینش .

فاطمه .

انا اعطیناک الکوثر ، فصل لربک وانحر . إن شانئک هو الابتر .

به تو کوثر را عطا کردیم ای محمد (ص) پس برای پروردگارت نماز بگذار و شتر قربانی کن .

همانا ، دشمن کینه توز تو هم  " ابتر " است

او با ،ده پسر ابتر است ، عقیم و بی دم و دنباله است ، به تو کوثر را دادیم .

 فاطمه را.

 

 




امین پورسرداری ::: چهارشنبه 86/4/13::: ساعت 2:19 صبح

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 2


بازدید دیروز: 1


کل بازدید :63242
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>موسیقی وبلاگ<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<